به نام خدایی که در این نزدیکی است.

 

بیا مهربان

این بار که بهار می رسد 

بذر قاصدک های خوش خبر بکاریم 

نگو در این دشت دلتنگی , جز عطش نمی روید 

من هر روز منتظرم از شکاف این کوه غم 

چشمه های شادی بجوشد و رودهای امید جاری شود .

و از دل این آسمان پر از بغض ,باران های روح افزا ببارد .

و از درز این پنجره ی غبار گرفته , نسیم زندگی بوزد . 

بیا مهربان ؛بیش از این امروز و فردا نکنیم . 

در دل هر دیوار پنجره ای بسازیم .

و کنار نگاه هر پنجره , گلدانی از اشتیاق بگذاریم .

من هر روز منتظرم شوق از سر این کوچه سر برود 

و در تمام شهر سرازیر شود . 

من هرروز منتظرم درد کوله بارش را بردارد و از این دشت بگریزد . 

خلاصه کنم نازنین ؛

من هنوز منتظرم تو بیایی و روزهای روشن را به یلدای تاریک زندگی هدیه کنی 

من هنوز .... من هر روز ... منتظرم !


+ تاریخ جمعه 96/8/5ساعت 6:6 عصر نویسنده جویبار | نظر

دعای عظم البلا